* اگر موافق باشید از لیگ شروع کنیم. وقتی با پیشکسوتان فوتبال صحبت میکنیم، عموما با این صحبت مواجه میشویم که سطح کیفی فوتبال ایران نسبت به دهه شصت و هفتاد افت کرده است. شما چه نظری در این باره دارید؟ آیا واقعا لیگ ما حرفهای شده است؟
- من به عنوان یک مربی که در این فوتبال بودهام میتوانم بگویم این فوتبال به آن اندازهای که بزرگش کردهایم، بزرگ نیست و در بسیاری از مسائل حرفهای نیستیم و این به مدیریت مرتبط است. ما نهادی به نام سازمان لیگ داریم که هر از چندگاهی مدیرش عوض میشود. یک زمان اقای عزیز محمدی بودند که یک جور رفتار داشتند و سپس بهروان و تاج به ریاست این سازمان رسیدند. ما میخواهیم به استانداردهای روز نزدیک شویم اما روندمان خیلی کند است چیزی شبیه لاکپشت و این درحالیست که ما توان حرکت رو به جلو با سرعت بالا را داریم.
* چرا این اتفاق نمیافتد؟
- مسئله اصلی قانون است. قانونی که در این فوتبال وضع میشود در هنگام اجرا دور زده میشود. در همه موارد این اتفاق میافتد چه در مسائل فنی باشد چه غیرفنی. آقای اولیایی میگوید در زمان گرفتن سهمیه همه چیزمان حرفهای میشود و این حرف درستی است. از این طرف نگاه کنید که میگویند تیمهای حاضر در لیگ برتر باید پروانه حرفهای بگیرند. پروانه حرفهای در شرایطی است که یک باشگاه نباید بدهکار باشد و این درحالیست که باشگاههای زیادی بدهکار هستند. مثلا باشگاه استقلال که خود من از آن طلبکارم. خود باشگاه به من گفت که شکایت کن تا پولت را بگیری چرا که ما پولی نداریم، من هم این کار را کردم. کار به سازمان لیگ کشید و قرار شد این سازمان از محل درآمدهای باشگاه استقلال پول ما را بدهد. اول گفتند که استقلال بدهکار است و چیزی حدود سیصد یا چهارصد میلیون باید به سازمان لیگ بدهد. بار دوم که رفتم به هشتصد میلیون و بار سوم به نهصد میلیون این رقم رسید. ما رفتیم نزد اقای کاظمی و بهروان و گفتند که با این قانونی که آمده، تیمهای بدهکار پروانه حرفهای شدن نمیگیرند و ما هم نمیتوانیم آنها را به لیگ قهرمانان آسیا معرفی کنیم. باید حتما بدهیشان را بدهند تا این مشکلات برایشان ایجاد نشود، ما هم تشکر کردیم و گفتیم خدا را شکر پس ما پولمان را حتما میگیریم. گذشت از آن ماجرا و هنوز هم باشگاههای زیادی بدهکارند و هیچ مشکلی هم ندارند و در لیگ قهرمانان آسیا هم بازی میکنند. یادم است یک آقایی به اسم کسرایی هم آنجا بود که میگفتند مسئول جمع کردن مدارک باشگاهها برای ارسال به آسیاست به من گفت که نگران نباش. پس اینجا مسئله چیست؟ مشخصا از دو حالت خارج نیست، یا قانون ضعیف است یا قانون اجرا نمیشود. من یک صحبت خوب از آقایان اولیایی و آشتیانی شنیدم که گفته بودند طبق قانون تجارت، باشگاه بدهکار ورشکسته اعلام میشود. من خیلی علاقمندم بدانم تراز مالی این باشگاهها از کجا آمده است؟ تراز مالیشان را به AFC ارسال کردهاند و آیا این جز این است که خلافی صورت گرفته است؟ با این حال ما بر میگردیم و به دنبال فساد و تبانی در داوری هستیم. البته آن مسئله جای خودش مشکل دارد اما همه فوتبال ما آن داور نیست. داوران قشر زحمتکشی هستند و مثل همه قشرها در آنها هم خوب و بد وجود دارد و آنها هم اشتباهاتی را مرتکب میشوند. درصورتیکه مسئله بدهیها یک خلاف است. من واقعا دوست دارم بدانم باشگاه استقلال چرا بدهی به سازمان لیگ دارد؟ شما میدانید چرا؟
* نه!
- آنها پولی را که باید برای تبلیغات و پخش تلویزیونی بگیرند را جلوتر گرفتهاند و بدهکار شدهاند. چون رابطه آنها با یکدیگر خوب است امورات باشگاه را میگذراندند و این درحالیست که باید آن پول به طلبکاران پرداخت شود. واقعا چرا سازمان لیگ باید پول استقلال را جلوجلو بدهد؟ این مشکلات اصلی است.
صمد مرفاوی
* این صحبتهایی که مطرح کردید بیشتر به مدیریت باز میگردد، راجع به بازیکن چه نظری دارید؟ آیا فکر میکنید سطح کیفی بازیکنان هم نسبت به گذشته افت کرده است؟
- موقعی که فوتبال آماتور بود ما صبح میرفتیم ایران خودرو کار میکردیم و عصر به باشگاه میرفتیم و فوتبال بازی میکردیم چراکه پول در فوتبال نبود و نمیشد با پول آن امورات را گذراند. در چنین موقعیتی تنها انگیزه است که باعث میشود یک بازیکن پیشرفت کند. شاید یکی از دلایلی که باعث میشود تا ما بگوییم سطح کیفی فوتبال ایران پاینن آمده، بحث تماشاگر باشد. در آن زمان تماشاگر در استادیوم حاضر میشد و از دیدن بازی لذت میبرد. در آن زمان پولی در فوتبال نبود و بازیکن با تمام وجود در میدان حاضر میشد. بازیکن تلاش میکرد بهترین عملکردش را به معرض نمایش بگذارد و از آن سوی تماشاگری که روی سکو نشسته بود، از دیدن بازی لذت میبرد. چندی پیش دادگان حرف جالبی زد و گفت ما در ایران طرفدار نداریم و هوادار داریم. این حرف درستی است، در نظر بگیرید که در آن زمان تهران یک میلیون جمعیت داشت ولی صد هزار نفر در ورزشگاه حاضر میشدند اما الان تهران چهارده میلیون جمعیت دارد و تنها ده هزار تماشاگر در ورزشگاه حاضر میشود. من قصد توهین به بازیکنان فعلی ایران را ندارم و آنها را سرمایههای فعلی ایران میدانم. ما در جام جهانی چشممان به خدا و ساق پای این بازیکنان است، اما من میخواهم بگویم در آن زمان که فوتبال ما آماتور بود، گاهی اوقات ما نمایشهای حرفهای را هم ارائه میدادیم. ما میدانستیم که تغذیهمان، خوابمان و استراحتمان باید چگونه باشد و همه چیز را رعایت میکردیم اما الان برخی بازیکنان شب بازی یا روز بازی موبایل دستش است و در اینترنت میچرخد. ما باید فرهنگ بازیکنیمان را بالا ببریم و روزی برسد که خود بازیکنان مواظب رفتارشان باشند وگرنه این درست نیست که یک بازیکن از اول فصل فکرش اینجاست که قسط اول قراردادم را کی بگیرم یا دومی را چه کار کنم.
* اما مسالهای که وجود دارد، حضور بازیکنانی است که زیر یک میلیارد نمیگیرند و این درحالی است که بسیاری از آنها واقعا ارزش این پول را ندارند. این پول بی حساب و کتابی که خرج میشود را چه کار باید کرد؟
- دادگان چندی پیش گفته بود هزینه فوتبال ایران سال 600 میلیارد تومان است و جالب است که این همه هزینه میشود اما خروجیای وجود ندارد. به عبارت بهتر، منظور ایشان این است که در این فوتبال مدیریت خوبی وجود ندارد که این همه هزینه میشود. البته من کاری به شخص خاصی ندارم و برایم مهم نیست که فلان کس دو میلیارد میگیرد و یا فلان بازیکن یک میلیارد. اگر هم میگیرند نوشجانشان حلالشان باشد. نه بخیلم نه حسود که چیزی بگویم. به هرحال در فوتبال حرفهای هر چیزی قیمتی دارد. البته در فوتبال ما ممکن است یک بازیکن بیشتر از بقیه بگیرد و همین مساله موجب اعتراض سایر بازیکنان شود، اما در فوتبال دنیا این حرفها خریداری ندارد. طبیعتا بازیکنی مثل مسی از بقیه بازیکنان بیشتر پول بگیرد. اما درباره بالا رفتن قیمت بازیکنان فکر میکنم تا حد زیادی به چشم رو هم چشمی ارتباط دارد. تا یک بازیکن میخواهد به یک تیم برود، عدهای پیدا میشوند و میگویند با مبلغ بیشتر به تیم ما بیا و خیلی راحت قیمتها بالا میرود. چرا آرش افشین در سپاهان بازی نمیکند؟ مگر اول فصل قیمت او بالا نبود؟ سپاهان قاعدتا از یک نگاه فنی این بازیکن را با نظر کرانچار جذب کرده است، پس چرا این بازیکن الان ذخیره است. راضی کردن الکی هواداران را هم در این میان در نظر بگیرید که خیلی مهم است.
* نقش دلالها را در این میان چقدر پررنگ میدانی؟
- قاعدتا آنها هم بسیار موثر هستند. هرچقدر رقم قرارداد بیشتر باشد، سود آنها هم بیشتر میشود، پس طبیعتا در بازار گرمی نقش بزرگی را ایفا میکند. چرا وقتی قانون قراردادهای سه ساله و پنج ساله را وضع کردند، کسی به آن عمل نکرد؟ الان همه به داوری گیر دادهاند که البته در جای خود باید بررسی شود اما چرا هیچکسی درباره این صحبت نمیکند که این همه بازیکن سقف قرارداد را سالهای قبل رعایت نکردند یا این همه تیمهای بدهکار در لیگ حاضر هستند که کلی طلبکار دارند. آیا این فساد نیست که یک مدیرعامل تعهدات فصل قبلش را نداد، اما با بازیکن برای تعهدات فصل بعد قرارداد میبندد؟
* راهحل شما برای این مشکلات چیست؟
- راهحل در دستان مدیران فوتبال است. مدیران ما باید با یک منطق و یک روش صحیح به صورت کاملا قانونمند قرارداد بازیکنان را ببندند. وزارت ورزش و فدراسیون باید نظارت کاملی داشته باشند و اینگونه نباشد که هر روز یک قانون بگذارند و فردا آن را نقض کنند. باید جلوی این مسائل گرفته شود که یک مدیر حسابش خالی است اما چک میدهد و پیش خودش فکر میکند کی چک را داده و چه کسی چک را گرفته است. اینگونه نشود که یک مدیرعامل به بازیکنانش چک دهد و در حسابش چیزی نباشد و پیش خودش بگوید نهایتا مدیرعامل بعدی آنها را پاس میکند. این اصلا درست نیست که یک مدیرعامل بیاید و با افتخار بگوید پول نداریم و از محل درآمدهایمان در سازمان لیگ 30 درصد را به طلبکاران بدهیم. آیا این افتخار دارد؟ الان آقای حسنزاده، رییس محترم کمیته انضباطی که خیلیها او را میکوبند، به چه دلیل با این هجمه از حملات روبهرو میشود. دلیلش واضح است. او یک قاضی است و حکم صادر میکند. همه افراد قاضی را دوست ندارند. ایشان آمد و پای این بحث ایستاد که اگر تیمی بدهی داشته باشد نمیگذاریم در لیگ شرکت کند. حتی بحث کسر امتیاز را هم مطرح کرد. اما دیدیم که بعدا قانون دور زده شد و کفاشیان و تاج هم امضای خودشان را دور زدند.
* اما از آن طرف هم در نظر داشته باشید که این دو باشگاه میگویند حق پخش تلویزیونیشان به طور کامل و به عنوان رقم واقعیاش دریافت نمیکنند.
- اما چرا این گونه نگاه نمیکنید که صدا و سیما به آنچه تعهد داده عمل میکند و چیزی فراتر از خودش را تقبل نخواهد کرد. متاسفانه مدیران قانونمند به دنبال این مسائل نیستند و آن را پیگیری نمیکنند. متاسفانه در این مسائل مدیران ارشد با هم به یک گونه کنار میآیند و فوتبال هم چوب همین کنار آمدن آنها را میخورد. آقای تاج انصافا مدیر کاربلدی است. موقعی که به سازمان لیگ آمد، خودم به شخصه گفتم که بهترین انتخاب صورت گرفته است. او یک انسان فوتبالی است و درد ما را میداند. ایشان آمدند یک جلسه با مدیران چند باشگاه بدهکار برگزار کردند و این وسط حسنزاده بد شد. این اتفاق نباید اینگونه شود. اگر میگویند کسر امتیاز، باید کسر شود. اگر کمیته انضباطی طبق قانون از تیمها امتیاز کسر کرده است، پس باید پای آن بایستد. این درست نیست که از جایی زنگ بزنند و بگویند با هم کنار میآییم. تا زمانی که بخواهیم با هم کنار بیاییم وضعیت همین است. همین میشود که فوتبال در ضربالمثلهای مردم به عنوان بدترین چیز جا میافتد. بارها شنیدهام که مردم در خیابان و درباره چیزی که بد است میگویند این کارتان مثل فوتبال است، چرا باید این گونه باشد. چرا خودمان را خراب میکنیم؟ ما اگر قانون را اجرا کنیم همه چیزمان حل میشود. شما صحبتهای مربیان تمام دنیا را در قبل و بعد بازی میکنند را گوش دهید و میبینید صرفا درباره مسائل فنی صحبت میکنند اما در ایران این مساله فنی بازی چیزی است که اصلا اهمیتی ندارد.
* از این بحث خارج شویم و وارد دوران بازیگریتان شویم. "مرفاوی فانباستن" از کجا آمد؟
- من سال 65 به استقلال آمدم. قرار بود یکی، دو سال زودتر بیایم که نشد. به هرحال ابتدا منزوی روی من لقب غزال ناآرام گذاشت. بعد از گذر زمان در استادیومها مرا به نام فانباستن صدا زدند.
صمد مرفاوی
* از لقبتان راضی بودید؟
- واقعیت این است که او بازیکن محبوبم بود. ما به کسی خط ندادیم که برایمان اسم بگذارند. من از این عادتها ندارم و در دوران مربیگری هم به من گفتند بیا فلان اسم را کنار اسمت بگذاریم اما من گفتم نه چنین حقی ندارید. آن زمانی که من بازی میکردم اوج فان باستن بود و احساس لذت میکردم وقتی با او مقایسه میشدم.
* شما جزو برترین گلزنان تاریخ باشگاه استقلال هستید. از گلهایی که به ثمر رساندهاید کدام یک برای شما خاصتر است؟
- سه گل به پرسپولیس زدهام که آنها را بیشتر از همه گلهایم دوست دارم. هر سه گل را هم با سر زدهام. نکته جالب آنجا است که سه گلش را به یک گلر زدهام و همچنین دو گل را روی سر یک مدافع به ثمر رساندهام. آن یکی را هم ازبالای سر فریبرز مرادی به ثمر رساندم. دوتای دیگر را روی سر مرتضی فنونیزاده و به وحید قلیچ زدم. البته به پرسپولیس وقتی در دارایی هم بودم گل زدم. دقیقا خاطرم است که روز بازی خداحافظی علی پروین بود. آن زمان به این مسئله فکر نمیکردم که روز خداحافظی یک نفر است و تنها به گل زدن خودم فکر میکردم. خود پروین هم این گونه بود و وقتی سرمربی تیم ملی بود، آنچه که حق بود را انجام میداد. او ناصر محمدخانی را بیرون میگذاشت و مرا به میدان میفرستاد. برای او رنگها مهم نبود و کار خودش را میکرد. بارها مرا گذاشت بیرون و مثلا با یک فوروارد که پیوس بود بازی میکرد و من میدانستم او حق خوری نکرده است. مطمئن بودم اگر بازی کنم حقم است و اگر روی نیمکت باشم هم حقم است. همه ما به پروین اطمینان داشتیم و میدانستیم حق خوری نمیکند. تیم 90 واقعا تیم بسیار خوبی بود. اکثر بازیکنان آن تیم استقلالی بودند، ولی هیچ حق خوریای همان طور که اشاره کردم در آن تیم اتفاق نمیافتاد. خود من به ژاپن گل زدم اما بازی با کره روی نیمکت نشستم و آرزو داشتم که پیوس در آن دیدار موفق باشد. دلیلش را هم گفتم، ما همه میدانستیم که حق هیچکس پایمال نشده است. اما بگذارید به این هم اشاره کنم، ما خودمان قدر کارهایمان را نمیدانیم. در همان بازیهای پکن ما قهرمان شدیم و وقتی به ایران بازگشتیم به ما می گفتند علی اصغری قهرمان شدید. چرا این را میگفتند؟ چون ما لژیونر اروپایی نداشتیم و از سویی دیگر سرمربیمان ایرانی بود. دیدار ایران و کره که منجر به صعودمان به جام جهانی شد مرا به یاد کریم باوی انداخت که کرهایها همان را با بازیکنان تکنیکیتر انجام دادند. ما برابر کره تعداد حملات کمی داشتیم اما قایقران گل زد. کره در آن زمان تیم بسیار خوبی بود. من میخواهم این را بگویم که قهرمانی ما در پکن را لوث کردند. همین بازی آخرمان با کره را ببینید، ما دیدار بسیار سختی داشتیم و قطعا یک تفکر دفاعی پشت این دیدار برای ما وجود داشت به هرحال از یک اشتباه کوچک حریف استفاده کردیم و به گل رسیدیم و به جام جهانی رسیدیم اما کسی نگفت چرا زودتر از اینها به جام جهانی نرفتیم؟ چون مربیمان خارجی بود صعودمان را بزرگ کردند. من از این ناراحتم که چرا میگویند با مربی خارجی توانستیم کره را ببریم. این درحالی است که دوره ما و حتی همین زمان سرمربی گری قلعهنویی در تیم ملی ما چقدر خوب برابر کره ظاهر شدیم و در پنالتی باختیم. ما نباید سرمایههای خودمان را زیر سوال ببریم.
* نظرتان راجع به آن استقلالی که در آسیا قهرمان شد چیست؟
- گل قهرمانی آن تیم در جام باشگاههای آسیا را من زدم. با لیائولینگ چین بازی داشتیم که گل اول را رضا حسنزاده زد و گل دوم را من زدم. سرخاب برای من توپ را ارسال کرد و من توپ را به سمت دروازه زدم که گلر آنرا دفع کرد و برگشت آن را به گل تبدیل کردم. آن تیم هم تیم بسیار خوب و تکرار نشدنیای بود. ما واقعا قدرتمند بودیم.
* انصافا اگر الان بازی میکردید، چقدر قرارداد میبستید؟ خود شما کیفیت بازیتان را قاعدتا با فرواردهای الان مقایسه کردهاید.
- واقعا نمیدانم. نمیتوانم چیزی بگویم چراکه هرچه بگویم، شاید عدهای بگویند مرفاوی چقدر خودخواه است، اما خودتان هم میدانید که در حال حاضر در پست مهاجم ایران مشکلاتی دارد. بعد از خداحافظی من و امثال من، دایی، خداداد، هاشمیان ، عنایتی و ... نشان دادند گلزنان بسیار حرفهای هستند. همین عنایتی الان با این همه سن، گلهای مهم و زیادی را برای صبا میزند. این نشان دهنده چیست؟ جز اینکه ما مهاجمان خوبی داشتیم و الان افت کردهایم؟ البته این را هم باید بگویم که وقتی یک بازیکن آنقدر رشد میکند که به تیم ملی میرسد، شک نکنید زحمات زیادی کشیده است. امثال تیموریان و حیدری به راحتی به چیزی که هستند، نرسیدهاند. یا حتی خود علی دایی که زحمت زیادی کشید تا به بهترین مهاجم تبدیل شد. خسرو حیدری، تیموریان، جباری و خیلیهای دیگر شاگردان من در جوانان استقلال بودند که با من قهرمان ایران شدند. من از همان ابتدا در آنها میدیدم که آنها زحمت میکشند و میل به پیشرفت بالایی دارند. در کلاس درس هرکس که خوب گوش میدهد بالا میرود و کسی که درس گوش نمیدهد همان ردههای پایین میماند. این بازیکنان هم همگی سخت کوش بودند و ریاضت کشیدند تا به این چیزی برسند که میبینید.
* بالاترین رقم مالیای که مرفاوی در دوران بازیگری گرفته چقدر بوده است؟
- من در کویت پول گرفتم، اما در ایران و در استقلال که بالاترین مبلغم دو میلیون تومان بود که آن هم مربوط به سال آخر حضورم در این تیم بود.
* اگر موافق باشید به سال نخست سرمربیگریتان به استقلال برویم. شما پس از اینکه در لیگ، چهارم شدید در برنامه نود حضور پیدا کردید و گفتید تیمتان در این فصل مشکلات نداشت، مصائب داشت.
- واقعا مصائب داشت. من هنوزم این حرف را میزنم. قلعهنویی به تیم ملی رفت و من شدم سرمربی استقلال. قریب مدیرعامل بود و شروع کردیم. همه چیز خوب داشت پیش میرفت. ما در جاده صافی میرفتیم و نمیخواستیم که به خاکی برویم. به یکباره قریب استعفا داد و من ماندم و بازیکنان. هرروز یکی عوض میشد و این میرفت و آن میآمد. آقای رسولینژاد در حالی که تیم من نتیجه میگرفت، رفته بود وبا پیروانی برای سرمربیگری استقلال صحبت کرده بود. از آن طرف تماشاگران هم به ناحق بعد از باخت علیه من شعار میدادند و دلیلش هم این بود که من سکو را نداشتم. مدیریتی هم که نبود مرا حمایت کند و خیلی وضع بدی شده بود. مشکل مالی زیادی داشتیم و بازیکنان هم پولشان را میخواستند.
* ماجرای حذف استقلال از آسیا چه بود.
- آقای قلعهنویی رئیس سازمان فوتبال استقلال بود و مدتی بود که درباره بازیکنان با هم صحبت میکردیم. لیست را آماده کردیم و قرار شد لیست را به باشگاه بدهیم تا ارسال کنند. سمت آقای قلعهنویی جدید بود و سابقا این پست وجود نداشت به هرحال ما با هم هماهنگ بودیم و بنظرم تغییرات مدیریتی باشگاه استقلال موجب شد تا لیست دیر ارسال شود و در نهایت هیات مدیره استقلال برکنار شد و قلعهنویی هم رفت تا ما تنهاتر شویم. به یکباره بهمنی شد سرپرست استقلال که نمیدانم از کجا آمده بود. البته ایشان یک استقلالی قدیمی بود و می خواست کمک کند که اواخر فصل از استقلال رفت و فتحالله زاده جای او را پر کرد. من از آن ناملایمات درسهای زیادی گرفتم. انصافا کدام باشگاه در ایران انقدر مشکلات داشته است؟ آمدند و یونگ را کنار من گذاشتند که به عنوان سرمربی مرا قبول نداشت. اگر آمده به من کمک کند چرا زودتر از من وارد رختکن میشد و تا دقیقه 90 صبر نمی کرد. اما دلایل آمدن یونگ را از من نپرسید. لازم نیست بگویم که او را آوردند و پول بسیار خوبی هم از استقلال گرفت و رفت.
* خاطرم هست تیم شما روند نتایج خوبی داشت و به عید که رسیدیم تیم ملی امید اردویی داشت که باعث تعطیلی لیگ شد و از آنجا بود که روند صعودی استقلال متوقف شد.
- دقیقا همین طور است که شما میگویید. ما قرار بود قبل از عید به مصاف پیکان برویم که این دیدار به بعد از اردوی تیم ملی موکول شد. ما از پیکان بعد از عید باختیم و تیممان دچار مشکل شد. بعد هم به سایپا باختیم و با استقلال اهواز مساوی کردیم.
* اما تماشاگران استقلال شما را بعد از بازی با پاس تشویق کردند.
- آن تشویق دیگر به درد نمیخورد. ما آن چیزی را که میخواستیم بدست نیاوردیم. هروقت عقب میافتادیم از دقیقه 40-50 علیه ما شعار میدادند و نمیگذاشتند کارمان را انجام دهیم. بعد از اینکه چهارم شدیم به چه درد میخورد تشویقشان؟ آن تشویق را کردند تا کارهایشان را سمبل کنند.
* حذف استقلال از آسیا را به گردن مدیریت باشگاه انداختید اما آن دوره عموما شنیده میشد که آبیها به دلیل جذب کرار لیست را دیر فرستادند.
- قرار بود که دو بازیکن را بگیریم. یکی بازیکن خود یونگ، کوییکه را باید میگرفتیم که البته من نظرم روی ابراهیم توره بود. نفر دوم هم کرار بود که شما اشاره کردید. ما اسم آنها را در لیست قرار داده بودیم اما خودشان را ندیده بودیم. مشکل اصلی وقتی ایجاد شد که متوجه شدند حضور نام کرار در لیست استقلال غیرقانونی است. او بازیکن نجف بود و نزدیک بود باشگاهش از ما شکایت کند که با یک سری روابط جلوی این مسئله گرفته شد. انصافا وضعیت ما در آن دوره مشکلات نبود و مصائب بود.
* کمی جلوتر برویم، شما فصل بعد حاضر شدید تا دستار خدابیامرز حجازی شوید. آن زمان این مسئله مطرح بود که هیات مدیره استقلال شما و ورمزیار را به ایشان تحمیل کرده بوده است.
- نه اتفاقا حجازی کسی نبود که کسی به او تحمیل شود. بعد از انتخاب حجازی به بحث درباره دستیارانش پرداخته شده بود و من چون چند سال بود در استقلال حضور داشتم با شرایط تیم آشنا بودم با من تماس گرفته شد و گفتند به آقای حجازی کمک کن. هاشم ساعدی فر به من زنگ زد و گفت قبول کن تا کنار حجازی باشید و من هم گفتم آیا حجازی راضی است که گفتند بله و من هم به عنوان دستیار اول کنار ناصر حجازی قرار گرفتم. به هرحال حجازی از بزرگان فوتبال ایران بودند و من نمیتوانستم بگویم که با او کار نمیکنم.
* اما بعدها با ایشان دچار مشکل شدید.
- نه، مشکل من با حجازی نبود، ایشان هم با من مشکلی نداشت. مشکل جای دیگری بود. او از اطرافیانش تحت فشار بود و آنها دنبال بهانه بودند و الکی گفتند که من با پیروز قربانی بد صحبت کردهام و این درحالی بود که من هیچ مشکلی با این بازیکن نداشتم. من خودم را تابع حجازی میدانستم و اگر چیزی میشد باید به سرمربی میگفتم. به هرحال عدهای پر کردند که من با ناصر حجازی مشکل دارم و شب قبل از بازیمان بود که نامهای با امضای حجازی برایم فرستادند که قطع همکاری کنیم. من این مسئله را هیچگاه از چشم حجازی ندیدم و همه این مسائل گردن اطرافیان او بود.
* در فصل بعد شما بار دیگر دستیار قلعهنویی شدید و با پایان فصل و بالا گرفتن اختلافات میان سرمربی استقلال و واعظ آشتیانی شما بار دیگر قبول کردید سرمربی استقلال شوید. خیلیها در آن فصل اعتقاد داشتند شما به قلعهنویی نارو زدید. بیشتر آن فصل را هم واعظ در حال درگیری کلامی با قلعهنویی بود و استقلال به لحاظ حواشی مرکز توجهات بود هرچند که مدیرعامل استقلال تلاش میکرد تا مانع از اصابت حواشی به شما شود. در این باره صحبت کنید.
- هرکس با تفکرات خودش به جلو میرود. قلعهنویی به سپاهان رفت و به من هم پیشنهاد داد که با او به اصفهان بروم اما شرایط خانوادگی من طوری بود که نمیشد به آنجا بروم. اینکه بعضی میخواستند خودشیرینی کنند و مسائلی را عنوان کردند، برای ما مهم نیست. من با حرفهای آنها کاری ندارم. به هرحال من سرمربی استقلال شدم و از عملکردم هم راضی بودم. من از تجربه سری قبلم استفاده کردم و الان هم تجربه بیشتری دارم که به هرکسی اعتماد نکنم.
* یک مسئلهای داخل پرانتز بگویم، رضا عنایتی را در آن فصل از استقلال کنار گذاشتند و اکبرپور و کاظمی را هم بعد از بازی با سپاهان کنار گذاشتند. شایعه بود که آنها کم کاری کردهاند. توضیحاتی هم راجع به این مسئله بدهید.
- من اختیار تام در استقلال داشتم و مدیریت باشگاه فردی سالم، صادق و توانمند بود. ما اصولی داشتیم و بسیار به نظم و انضباط اهمیت میدادیم و الحق و الانصاف واعظ هم تا آخرین لحظه پشتیبان ما بود. ما خوب پیش میرفتیم. البته سکو را نداشتیم و البته شاید آنها از قیافه من خوششان نمیآمد یا من با آنها زیاد قاطی نبودم. ما در آن فصل همیشه اول تا سوم جدول بودیم و پایینتر از سومی نیامدیم، اما راجع به بازیکنانی که اشاره کردید باید بگویم که ما با همه بازیکنان پیش از فصل صحبت کردیم و گفتیم مسائل انضباطی برای ما از اهمیت ویژهای برخوردارند. بازیکنی که تابع اصول ما نباشد ممکن است با ما دچار مشکل شود. آنها در این زمینه دچار مشکلاتی شدند و ما آنها را کنار گذاشتیم. اصلا بحث کم کاری مطرح نبود. من سرمربی آن تیم بودم و مطمئن باشید فقط یک بحث انضباطی درون تیمی مطرح بود. اگر خاطرتان باشد دو نفر از آنها را بخشیدیم و عنایتی هم خودش خواست تا به امارات برود. مسئله دندان پوسیده را هم واقعا به من ارتباطی نداشت. او بازیکن توانمندی است و هنوز هم در آمادگی بالایی قرار دارد.
* واعظ آشتیانی بارها گفته سومی استقلال با شما از بسیاری از قهرمانیهای لیگ پاکتر بوده است.
- من تنها در مورد تیم خودم صحبت میکنم و به سایر تیمها کاری ندارم. اما درباره تیم من واقعا صحبت ایشان صحت دارد. حتی کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال و شخص آقای علیپور اعلام کردند که استقلال یکی از پاکترین تیمهای تاریخش را تجربه کرد. تیم ما سالم بود و مشکلی نداشتیم.
* شما حداقل بیست و چندسال در این فوتبال بودهاید. مسائلی شبیه تبانی و یا مسائلی شبیه آن به شما پیشنهاد شده است؟
- ما نه به این چیزها علاقه داشتیم، نه کسی پیشنهاد به ما داد و نه ما به کسی پیشنهادی دادیم. این مسائلی را هم که جدیدا میشنوید واقعا برای من پیش نیامده است.
صمد مرفاوی
* پرویز مظلومی نقل مشهوری دارد که میگوید وقتی خواستم سرمربی استقلال شوم مرفاوی به من گفت در آنجا حتی سرامیکها و کاشیها را هم عوض کن.
- بله! من این صحبت را کردهام و به شما هم یک اشاره کردم که دیگر مثل سابق به دیگران اعتماد ندارم. سه هفته مانده بود که لیگ تمام شود واعظ آشتیانی به من گفت بیا قراردادت را تمدید کن. ما قرارداد هم بستیم. ایشان چندین بار از من خواسته بود تا قرارداد را تمدید کنم، اما من به نحوی این قضیه را به آینده موکول کردم. او می دانست که ما سوم می شویم و خودشان هم که در استقلال بودند و هیچ اتفاقی نیفتاده بود. آقای آشتیانی برای سال بعد هم برنامه داشت. مثل خود قلعهنویی که برنامه داشت و بعد از سه سال قهرمان لیگ شد. آخرین بازی ما با پیکان بود که بعد از آن بازی از استقلال خودم رفتم. هر کس دیگری جای من بود از استقلال نمی رفت، چرا که قرارداد هم داشتم.
* حالا که به بازی آخر فصلتان اشاره کردید آیا گلی که طالب لو به خود استقلال زد در تصمیم شما موثر بود، چون شایعات زیادی مبنی بر ناراحتی شما از آن گل در رختکن استقلال در محافل آن روز مطرح شده بود.
- خیر! به هیچ وجه به طالب لو ربطی نداشت. به هر حال همان طور که گفتم من از سرمربیگری استقلال استعفا دادم. من به این پست نچسبیده بودم. مطمئن هم بودم که سال بعد بهتر نتیجه می گرفتم و حداقل دوم میشدم تا در سال سوم قهرمان لیگ شوم. این بدترین حالت ممکن بود. از سوی دیگر تجربه بالاتری پیدا کرده بودم و اشتباهات گذشته را تکرار نمی کردم. در آسیا هم که به جمع شانزده تیم رسیده بودیم و البته آن زمان دیدارها تک حذفی بود و مثل الان رفت و برگشتی نبود تا تیمها بتوانند جبران مافات کنند. این صحبتهای من انتقاد یا حمله به دیگران نیست، من فقط میخواهم از عملکردم دفاع کنم. به هر حال من مسائلی را در استقلال دیدم که ترجیح دادم از کارم کنار بروم. آدم نباید به خودش و خانوادهاش ضرر بزند. برخی بیمهریها به ما در استقلال شد که البته در کل فوتبال ایران زیاد است. وقتی من مربی که سرمربی استقلال میشوم میگویم در استقلال همه را از دم عوض کن، خیلی معنیها پشت سر آن وجود دارد. کما این که الان این کار را انجام دادهاند. ندادهاند؟ این نشان از همان تجربهای است که به شما می گویم. به هر حال قلعهنویی چندین سال است که در استقلال است و این تیم را به خوبی میشناسد. او از تجربهاش به خوبی استفاده میکند. صحبت من به مظلومی همین بود که تیم خودت را از دم وارد باشگاه استقلال بکن، من هم اگر یک روز به استقلال باز گردم، به قول آقای روحانی مثل قدیمیها که اتوبوسی عوض میکردند همه را اتوبوسی عوض میکردم.
* کمی به مسائل روز بازگردیم، مسائلی که اخیرا درباره فساد داوری و فوتبال ایران مطرح شده را چطور میبینید؟
- مسئله فساد برای من شکل دیگری دارد. اینکه هرکس بخواهد قانون را دور بزند یا یک تبصره به قانون بزند تا کارش را انجام دهد نوعی فساد محسوب میشود. ما باید به قانون احترام بگذاریم و قانونمند باشیم تا جلوی فساد گرفته شود. من چهارسال است که از استقلال طلبکارم و هرسال پول به عدهای میدهند، اما پول من پرداخت نمیشود. بنظر شما این فساد نیست؟ آقای فتحاللهزاده جدیدا با سفرای خارجی جلساتی میگذراند که البته به من ارتباطی ندارد و من کاری به آن ندارم ولی آیا این درست است که باشگاه این همه بدهی داشته باشد و ایشان چنین جلساتی داشته باشند؟ من میخواهم بدانم که آیا اگر روزی فتحالله زاده در استقلال نباشد، این دیدارها به او سودی میرساند؟ آقای روحانی الان رئیس جمهور ایران شده و من فکر نمیکنم آنقدر که فتحالله زاده با سفرای خارجی دیدار داشته، رئیس جمهور با سفیران خارجی دیدار داشته است.
* نظرتان را راجع به بازیکنان ایرانیای که در خارج بزرگ شدهاند و به تیم ملی میآیند چیست؟
- موافق هستم در صورتی که به ما کمک کند. ما باید از تمام ظرفیتهایمان استفاده کنیم. این مسئله در سیاست هم وجود دارد و از همه پتانسیلها برای پیشرفت یک کشور استفاده میشود. مگر همین آقای روحانی به آمریکا رفت با ایرانیان مقیم آمریکا دیدار نداشت؟ حالا ایشان باید بگویند چون آنها در آنجا هستند نباید آنها را ایرانی دانست؟ ایرانی هرکجا که باشد ایرانی است. وقتی هم که به او میگویند به ایران بیا و قبول می کند نشان میدهند که به این رگ و ریشه علاقمندند. یکی دو نفر از این بازیکنان مثل قوچاننژاد و دژاگه به کار ما آمدهاند. البته باید به لیگ هم اهمیت داد. وقتی میبینیم موجودیمان در لیگ کافی نیست قاعدتا به جاهای دیگه نگاه میکنیم. الان کیروش برنامه ریزی میکند و کارش را انجام میدهد اما آیا میتواند اکثریت بازیکنان را از خارج بیاورد و دو هفته به اردو برود؟ وقتی میگویند باید لیگ تعطیل شود، برای فوتبالیست داخل ایران است.
* سقف اهداف صمد مرفاوی در مربیگری چیست؟
- من مربیگری را دوست دارم و هیچگاه دوست ندارم از آن کنار بروم. دوست دارم پیشرفت کنم و بالاتر بروم اما آرزو دارم که کارم همیشه سلامت داشته باشد و در کنارش موفق باشم و به تیمم همیشه کمک کنم تا جوانانی به فوتبالمان اضافه شوند. من آرزو دارم به قهرمانی آسیا دست پیدا کنم و امیدوارم این اتفاق بیافتد.
دشمن عقل
امام علی علیه السلام :
اَلْهَوى عَدُوُّ الْعَقْلِ؛
هواى نفس، دشمن خرد است.
شرح غرر: ج1، ص68